خفتان رزم جامه ای گسترده بودست چراکه از ایوخ«فلز» ساخته نمیشده و مزایای آن سبکی ، ارزان تر بودن ، در دسترس تر بودن ، و توانایی هر کس به ساختن آن. خفتان یا کژاگند از دو رو پارچه ی کلفت بوده که درون آن را از کژ _ سرتکی از ابریشم کم بها_ یا از خفت_ پنبه ی ریسیده شده _ بهره میجستند.بدین باره جامه سبک بوده است.البته برای اینکه خفت یا کژ در درون جامه جابه جا نشود و حرکت نکند رزم جامه را بخیه دوزی میکردند بدین باره که هر برخ«قسمت» برخ آن را در اندازه های کوچک می دوختند که کژ یا خفت را در درون آن استوار بدارد.اگر شَوَند«دلیل» آن خواهی که چرا از کژ و خفت بهره میجستند باز گویم.شوندش این است که چون کژ و خفت سختی خوبی دارد و به آسودگی پاره نگردد و شوند اصلی آن این است که نرمش و کشسانی «انعطاف» خوب داشته و ضربات شمشیر را که با لبه تیزی میزدند رد می کرد چراکه شمشیر با نرمش کژ و خفت می لغزید و رزم جامه را نمیدرید این ویژگی مر خفتان را تا از دست دادن نرمش کژ و خفت بودست که ضربات بسیاری را بدین باره که گفتم رد میکرد. پس از هر بار کراپ«خراب» گشتن بهسازی آن آسوده بود و چون زره و جوشن به پتک و آهنگری نیاز نبود. اگر پرسی که کژ بهتر بود یا خفت گویم که کژ چرا که پنبه را نرمش کژ و ابریشم نباشد و سختی آنرا نیز ندارد و برخی خفت را بر کژ برمیگزیدند از ارزانتری آن بود. گرچه گفتم خفت پنبه نباشد بلکه پنبه ی رشته شده باشد.
آنکه به راست است خفتان به تن دارد و آن یک جوشن(نه زره).
دهیوپت 11 آذر 92